ایرانیانی که در خارج از کشور زندگی میکنند همواره دغدغه انجام امور وکالتی، حقوقی و کنسولی را دارند. برای مثال ممکن است برای انجام انواع امور بانکی، اداری، تحصیلیف انحصار وراثت، و ... نیاز باشد که به یکی از اعضای خانواده یا وکیل پایه یک دادگستری در ایران وکالت دهند. با توجه به عدم شفافیت موضوعات وکالتی و کنسولی ایرانیان خارج از کشور، نمیدانند برای انجام کدام امور نیاز به حضور در ایران دارند و برای چه اموری باید به وکیل در ایران وکالت دهند. در این مطلب تمرکز اصلی ما بر روی مسئله انحصار وراثت ایرانیان خارج از کشور است. اینکه آیا برای انجام انحصار وراثت متوفی نیاز به حضور در ایران است یا با وکالت دادن موضوع حل میشود.
قبل از هر توضیحی بهتر است کمی درباره احوال شخصیه بیشتر بدانیم. احوال شخصیه به مجموعه اموری گفته میشود که افراد به واسطه آن دارای حقوقی شهروندی در جامعه میشوند. اگر قرار باشد کمی با شفافیت و صراحت بیشتر برای شما توضیح دهیم به مجموعه قوانین مربوط به ازدواج، ارث و وصیت احوال شخصیه گفته میشود و به این معنی است که ایرانیان در هر کشور دیگری که زندگی کنند برای امور گفته شده باید قوانین جمهوری اسلامی ایران را در نظر بگیرند.
کودک برای رشد کامل و متعادل شخصیتی خود باید در محیط خانواده و در فضایی مملو از خوشبختی، محبت و تفاهم بزرگ شود. نهاد خانواده پیش از آن که در مقدمه کنوانسیون حقوق کودک برجسته شده باشد، در دین مبین اسلام و قوانین کشورمان مورد توجه قرار گرفته و به عنوان شایستهترین و مهمترین بستر رشد کودک معرفی شده است. اما گاهی کودک به دلایلی از جمله جدایی والدین، الزاما از این محیط جدا میشود بنابراین حق نگهداری از کودک برای یک طرف یا طرفین و ملاقات والدین با فرزندان تابع قوانین و مقرراتی میشود. حفظ و مراقبت کردن، پرورش دادن و تنظیم روابط طفل با دنیای خارج که در قوانین با عنوان “ حضانت طفل ” از آن یاد میشود، در موادی از قانون مدنی و همین طور فصل پنجم قانون جدید حمایت خانواده تصریح شده است.
حضانت را نباید با ولایت یا حتی تربیت یکی دانست؛ ولایت به معنای قدرت و اختیاری است که قانون برای اداره امور کودک به پدر و جد پدری میدهد تا بر اساس مصلحت کودک عمل کنند. این حق پس از مرگ، با وصیت قابل انتقال است. تربیت نیز بیشتر امری معنوی است. در حالی که حضانت عموما ناظر بر نگهداری از جسم کودک است، هر چند که حضانت به طور عام شامل ترییت نیز میشود.
حضانت طفل در صورت جدایی والدین
نگاهداری اطفال یا همان حضانت در امور تربیتی و آموزشی، هم حق و هم تکلیف ابوین بوده و طبق قوانین، حضانت فرزند تا رسیدن طفل به سن بلوغ (در دختران 9 سالگی و در پسران 15 سالگی) بر عهده والدین است. به این معنا که برای حضانت و نگهداری طفلی که ابوین او جدا از یکدیگر زندگی می کنند، مادر تا سن 7 سالگی اولویت دارد و پس از آن، حضانت با پدر است همچنین بعد از 7 سالگی در صورت حدوث اختلاف، حضانت طفل با رعایت مصلحت کودک به تشخیص دادگاه خواهد بود که قانون جز در موارد استثنایی نمیتواند آنان را از این حق محروم کند.
در مواردی پدر و مادر میتوانند به نفع یکدیگر از حق حضانت خود صرف نظرکنند بنابراین قراردادهای بین والدین در مورد حق حضانت در صورتی که بر خلاف مصلحت طفل نباشد، معتبر و لازمالاجرا است. بر این اساس، حضانت طفل پس از 7 سالگی به طور مطلق به پدر واگذار نمیشود، بلکه هرگاه بین پدر و مادر طفل در مورد حضانت او اختلاف شود، معیار تعیین دارنده حضانت صرفا مصلحت طفل است.
چه بسا با وجود نبود عیب و نقصی در پدر به تشخیص دادگاه، مصلحت طفل از جمله در وابستگیهای شدید طفل و مادر و اثر سوء جدایی آنها از یکدیگر اقتضا میکند که حضانت او بر عهده مادرش باشد. پس از رسیدن طفل به سن بلوغ، دادگاه خود را فارغ از رسیدگی در خصوص حضانت دانسته و فرزندان حق انتخاب ادامه زندگی نزد یکی از والدین را خواهند داشت؛ در هر صورت تأمین مخارج زندگی با پدر خواهد بود.
حضانت طفل
اگر پدر از دادن فرزندان زیر 7 سال به مادر خودداری کند، مادر میتواند با مراجعه به دادگاه، اولا الزام زوج را به پرداخت نفقه فرزند بخواهد و ثانیا برای صدور دستور موقت مبنی بر استرداد (پس دادن) فرزند، درخواست دهد. با توجه به اینکه قانون، حضانت را با مادر دانسته، دیگر نیازی نیست که وی امری را در دادگاه اثبات کند. به همین دلیل، دادگاه بدون رعایت تشریفات قانونی و خارج از نوبت، حکم استرداد طفل را صادر میکند و این حکم فورا قابل اجرا است تا مادر بتواند با پرداخت نفقه از سوی خود یا به شرط مطالبه بعدی از زوج به وظیفه حضانت در قبال طفل یا اطفال خود عمل کند.
البته چنانچه مادر در ضمن سند رسمی طلاق، متقبل حضانت و نگهداری فرزند مشترک با هزینه شخصی خود شده باشد، نمیتواند به موجب دادخواست بعدی از خود سلب تکلیف کند؛ چنین درخواستی قابلیت پذیرش ندارد. ازدواج مجدد مادر، حق حضانت وی را به نفع پدر ساقط میکند اما در مواردی که پدر فوت کرده باشد، ازدواج مجدد مادر موجب سقوط حق حضانت وی نخواهد شد.
اهیاوقات وقتی آن مشکل حل میشود، فکر طلاق ناخودآگاه از بین میرود.
اما اگر این افکار ناپدید نشدند و بهطور مداوم فکرتان را مشغول کردند چه؟
وقتی بهطور مداوم به طلاق و نتایج آن فکر میکنید، باید زندگی و رابطهتان با همسرتان را به خوبی ارزیابی کنید. یک قدم به عقب بروید و ببینید چرا چنین احساسی پیدا کردهاید و چه مدت است که این افکار و احساسات شما را مشغول کرده است؟ آیا چیز خاصی در زندگیتان باعث شده فکر کنید که طلاق تنها راه نجات و تنها تصمیم درست برای شماست؟
خیلیوقتها پیش میآید که فکر میکنید طلاق چارهکار شماست و روز بعدی که از خواب بیدار میشوید همهچیز به نظرتان خوب میآید. پستیوبلندیهایی مثل این باید شما را به این فکر بیندازد که چهچیز برایتان اهمیت دارد و زندگیتان چطور میتواند بهتر یا بدتر شود.
طلاق مسالهای ناگوار است و تصمیم گرفتن برای طلاق را نباید آسان گرفت. فهمیدن اینکه کی وقت طلاق رسیده، کار سختی است.
تصمیم نهایی برای طلاق فقط توسط خودتان گرفته میشود و این شما هستید که باید ببینید میلتان به کدام طرف است. اگر هنوز همسرتان را دوست دارید و میخواهید که زندگیتان درست شود، دست نگهدارید.
ممکن است برای جدایی از همسرتان دلایل قابلتوجیهی داشته باشید اما پرسشنامه زیر به شما کمک میکند تا بدانید این تصمیم درست است یا نه؟
به هریک از سوالات زیر با «درست» و «نادرست» جواب بدهید و در انتها جواب درستی که کارشناسان به این سوالات دادهاند را با پاسخ خودتان مطابقت دهید.
۱- درگیری و مشاجره همیشگی بین شما و همسرتان نشانه این است که از یکدیگر جدا شوید.
۲- شما و همسرتان دیگر هیچ وجهمشترکی در سلایق و عقایدتان با هم ندارید و این موضوع دلیل خوبی برای جدایی است.
۳- در یک ارتباط خوب، بیشتر اختلافنظرها و مشکلات زناشویی به مرور زمان برطرف و حل میشود.
۴- یک ازدواج خوب به این معناست که زن و شوهر تعریف یکسان و مشترکی از عشق داشته باشند.
۵- زن و شوهر از هم جدا میشوند چون دیگر عاشق هم نیستند.
۶- خیانت باعث از بین رفتن رابطه زناشویی نمیشود.
۷- بیشتر افراد در ازدواج دوم موفقتر هستند چون در ازدواج اول تجربههای خوبی به دست آوردهاند.
نظر مشاور درباره مشاجره
بهگزارش تبیان، این خیلی عجیب است که بیشتر همسران تصور میکنند اختلاف سلیقه و گاه مشاجره نشانه ناموفقبودن یک زندگی زناشویی است اما به عقیده روانشناسان، ارتباطی که در آن هیچ اختلافنظری وجود نداشته باشد، بیشتر از یک رابطه پرجدال در خطر طلاق قرار دارد زیرا شما انسان هستید و به دلیل تفاوت زندگی خانوادگی و فرهنگیتان خصوصیاتی متفاوت از یکدیگر دارید و جروبحث و اختلاف، یک موضوع بسیار طبیعی در رابطه شماست.
شما و همسرتان دیگر هیچ وجهمشترکی در سلایق و عقایدتان با هم ندارید و این موضوع دلیل خوبی برای جدایی است!
گفتن این حقیقت شما را غافلگیر میکند اما بد نیست بدانید تحقیقات کارشناسان نشان داده، زوجهایی که زندگی زناشویی موفقی دارند به هیچوجه خصوصیات و وجهمشترک زیادی با یکدیگر ندارند و حتی سلایق و عقایشان در تناقض با یکدیگر است اما آن چیزی که ارتباطهای موفق را از ناموفق جدا میکند، نحوه برخورد همسران با اختلافها و ویژگیهای متفاوت همسرانشان است. همسران موفق به خوبی میدانند که شریک آنها نمونه کپیبرداری شده آنها نیست و نباید مثل آینه برای آنها باشند بلکه لازمه یک ازدواج با دوام، احترام گذاشتن به تفاوتهای طرفین و رشد کردن در میان این ۲ دنیای متفاوت است.
در یک ارتباط خوب بیشتر اختلافنظرها و مشکلات زناشویی بهمرور زمان برطرف و حل میشود
شاید تابهحال این خبر به گوشتان نخورده باشد اما کارشناسان در تحقیقاتشان به نتیجهای جالب رسیدهاند که شما را شگفتزده خواهد کرد، هیچ میدانستید که ۶۰درصد اختلافنظرهایی که همسران در طول زندگی مشترک با یکدیگر دارند، غیرقابل حل است؟
اگر قبول ندارید، یک ورق کاغذ بردارید و تمامی بحثهایی که در طول زندگی مشترک با همسرتان داشتهاید را بنویسید، درنهایت شگفتی متوجه میشوید که بیشتر آنها تکراری است و با وجود گذشتن سالیانسال از ارتباطتان هنوز بر سر موضوعی تکراری با همسرتان بحث میکنید اما چیزی که در این بین تغییر میکند، نحوه واکنش ۲ طرف نسبت به آن موضوعات است.
پس اگر فکر میکنید مشکل شما و همسرتان با گذشت زمان حل خواهد شد، مرتکب اشتباه رایج دیگر زوجها شدهاید.
شش دلیلی که میتوان به خاطر آن طلاق گرفت!
زمانی که اطرافیان فرد و دیگران نیز دچار آزار و اذیت شوند و برای متخصصان و مشاوران محرز شود که آنها قادر به زندگی در کنار یکدیگر نیستند.یادتان باشد هرگز زوجین نمیتووانند تنها با تفکر و تصمیم خود یا تذکر والدین و اطرافیانشان برای جدایی یا طلاق تصمیم بگیرند. این بزرگترین اشتباهی است که رخ میدهد و آثار جبرانناپذیری بر جای میگذارد. زمانی که مشکلات در خانوادهای شروع میشود، کمکم به اطرافیان نیز منتقل خواهد شد و در این میان، فرزندان اولین افراد آسیبدیده در خانواده محسوب میشوند.
کسانی که تمایلی به طلاق ندارند، ولی شرایط زندگی مناسبی هم ندارند گاهی وقتها طلاق عاطفی را انتخاب میکنند. شرایط طلاق عاطفی و تصمیم به جدایی بسیار سختتر و وضعیت آن خطرناکتر است؛ در این شرایط افراد پس از مدتها دیگر قادر به تحمل زندگیای که سالها یا ماههاست دچار جدایی عاطفی شده، نیستند، اما به خاطر فرزندان تصمیم به ادامه زندگی سردی میگیرند که مشکلات بیشتری را برای فرزندان به همراه خواهد داشت.
در این فضای تنشآلود، بچهها با مشکلات بیشتری روبهرو میشوند. اگر این گونه خانوادهها برای حلوفصل مشکل خود از متخصص کمک نگیرند، دچار مشکلات عدیدهای خواهند شد که در آینده فرزندانشان بسیار مؤثر است.
فرزندان این گونه خانوادهها پس از مدتی که متوجه میشوند، پدر یا مادرشان به خاطر آنها مجبور به ادامه زندگی با هم شدهاند، دچار احساس گناه شده و مرتب دچار عذاب وجدان هستند و زندگی بسیار سختی را پیشرو خواهند داشت.
البته تاثیرات جدایی هم برای بچهها کم نیست. پس از جدایی، شرایط فرزندان بیشتر اهمیت دارد؛ بنابراین باید بچهها را پیش از جدایی آماده کرد و دست از زندگی با جدایی عاطفی برداشت. فرزندان قبل و پس از طلاق باید تحت مراقبت درمانگر خانواده یا روانشناس خانواده باشند تا در زندگی آینده خود دچار تنش و جدایی نشوند.
بیشتر بخوانید: چطور میتوان "طلاق توافقی" گرفت؟
همسر شما اعتیاد دارد
اعتیاد به مواد مخدر، قمار و مشروبات الکلی میتوانند به بدنه ازدواج آسیب فراوانی بزند. چنانچه همسر شما کاملا مصمم شده تا اعتیاد خود را برای همیشه ترک کند، شما میتوانید به بازگشت فکر کنید. هومر وینانس هشدار میدهد که ادامه زندگی با یک فرد معتاد میتواند منجر به خسارات مالی فراوانی شود و امکان سو استفادههای احساسی را نیز فراهم آورد.
علاوه بر این مسئله، رشد و ترتیب فرزندان در خانهای که یکی از والدین اعتیاد دارد، میتواند کاملا مضر باشد. زنی که شوهرش پنج سال پیش به مشروبات الکلی اعتیاد داشته میگوید: «او همیشه مرا متهم میکرد. من فهمیدم که شوهرم عاشق یک چیز است و آن یک چیز من نیستم، حتی سگ و زندگیمان هم نبود. تنها چیزی که شوهرم دوست داشت انجام بدهد، نوشیدن مشروبات الکلی بود.» آن زن تصمیم گرفت طلاق بگیرد. او میگوید که گرچه دوران پر از اندوهی را به تنهایی سپری کرد، اما حالا حال کاملا بهتری نسبت به قبل دارد.
سو استفاده فیزیکی و کلامی
بحثی در این مورد نیست. دکتر وینانس میگوید: «روابط سو استفاده جویانه توقفی نخواهند داشت چرا که چرخه خشونت مدام تکرار خواهد شد.» ممکن است هیچ نوع خطر فیزیکی شما را تهدید نکند، اما سو استفادههای کلامی نیز به روح و روان انسان آسیب میرسانند. دلیلش نیز واضح است: احترام، عزت نفس و آرامش روانیِ فرد توسط حملات کلامی آسیب میبینند.
شش دلیلی که میتوان به خاطر آن طلاق گرفت!
از سوی دیگر هنگامی که در خانه انواع حملات و سو استفادههای کلامی وجود داشته شود، دود آن بیش از هر کس به چشم فرزندان خانواده خواهد رفت. دکتر وینانس میگوید: «وقتی فرزندی در چنین شرایطی بزرگ شود، هنگام بلوغ خود را موجودی بیارزش و بیاعتبار میداند. بزرگ شدن در چنین محیطی میتواند کاملا آسیب زننده باشد.»
یکی بچه میخواهد و دیگری خیر!
دکتر هومر وینانس میگوید: «اگر شما فرزند بخواهید و همسرتان مخالف باشد، بنابراین زندگی شادی کنار هم نخواهید داشت. تنها راهی ازدواج از این لحاظ باعث خوشحالی شما خواهد شد این است که هر دوی شما افق مشترکی از زندگی مشترکتان داشته باشید.»
این مسئله شاید در نگاه اول کاملا سطحی و گذرا به نظر برسد، اما زمان به شما خلاف آن را ثابت خواهد کرد. چنین اختلافاتی در دراز مدت شکافی عمیق به بدنه ازدواجتان وارد خواهد کرد.
بیشتر بخوانید: بعد از طلاق چه کنیم؟
خیانتِ بدون پشیمانی
دکتر ریچل ساسمن، روانشناس آمریکایی و مولف کتاب راهنمای طلاق، میگوید که خیانت نباید به خودی خود منجر به طلاق شود. در خیانت مسئله مهم این است که آیا آن اتفاقی گذرا بوده یا بر اساس رابطهای پنهان شکل گرفته است؟ آیا خیانت تنها به مسائل فیزیکی آن محدود شده و یا اینکه فرد خیانتکار به دنبال رابطهای احساسی بوده است؟
مهمتر این سوالات یک نکته دیگر وجود دارد: فرد خیانتکار چه رویهای را پس از خیانت در پیش میگیرد؟ دکتر وینانس در مورد خیانت میگوید که به چند مورد باید توجه کرد: «فرد خیانتکار باید عمیقا ابراز پشیمانی کرده، مسئولیت آن را به عهده گرفته و با شخص سوم قطع رابطه کند. علاوه بر آن وی باید به همسر خود اطمینان دهد که چنین چیزی دوباره اتفاق نخواهد افتاد و درصدد تعمیر رابطه خود برآید.» اگر این اتفاقات صورت نگرفت، سپس فرد میتواند به طلاق فکر کند.
از هم دور شدهاید
این مورد اصلا خوشایند نیست. گاهی اوقات پیش میآید که آثار یک ازدواج به تدریج و البته با آهستگی در طول سالها کمرنگ شده تا کاملا محو شود. به عبارت بهتر کار به جایی میرسد که بازگشت عملا غیرممکن باشد. این اتفاق خصوصا در بین افرادی رخ میدهد که رد سنین خیلی پایین ازدواج کردهاند.
شش دلیلی که میتوان به خاطر آن طلاق گرفت!
ساسمن میگوید: «شخصیت افراد در گذر زمان تغییر میکند و اگر زمانی که قالب شخصیتی محکمی نگرفته باشیم، این احتمال تغییر دوچندان میشود. مثلا تیم و همسر سابقش در دوران کالج با هم دوست و در مدتی کوتاه با هم ازدواج کردند. آنها در ابتدای مسیر کامل در کنار هم بودند، اما پس از چند سال به این نتیجه رسیدند که مسیر زندگی هر یک با دیگری فرق دارد. تیم میگوید که در ابتدا کاملا غرق در ناراحتی شده بود، اما پس از مدتی به این نتیجه رسید که طلاق تنها راه ممکن برای آنها است.
تمام راههای ممکن را امتحان کردهاید
اگر نزد مشاور رفتهاید، از افراد خانواده برای مشاوره و گفتگو کمک خواستهاید و همچنین از دوستان و افراد مذهبیِ خبره در امر ازدواج نیز کمک گرفتهاید اما شرایط ازدواجتان همچنان نامساعد است، پس بهتر است تنها به زندگی خود ادامه دهید. به عبارت دیگر، شما تمام کارهای ممکن برای نجات ازدواجتان را انجام دادهاید!
دکتر هومر وینانس میگوید: «هنگامی که تصمیم به طلاق گرفتید، باید از اهمیت برقراری رابطه حداقلی با شریکتان آگاه باشید و همزمان بر روی خودتان نیز کار کنید. دلیل این مسئله این است که در آینده دوباره با چنین فردی آشنا نشوید.
به طور کلی انسان از زمان حیات خود با یکدیگر تعاملی برقرار کرده و در این بین آثار حقوقی هم بین آنها به وجود آمد که از جمله آنها باید به انحصار وراثت اشاره کرد.
این تعاملات که بیشتر در زمینه مالی بوده حتی پس از مرگ نیز ادامه داشته و تنها به دوره حیات ختم نمی شود. پس از مرگ انسان تعامل مالی خود را ادامه می دهد و آن چیزی نیست جز انحصار وراثت . هر انسانی می بایست تکلیف مال خود را پیش از مرگ مشخص کند. این موضوع زمانی مشخص می شود که انسان ها وصیتی داشته و آن را نزد وکیل پایه یک دادگستری قرار دهند.
به هر حال انحصار وراثت زمانی صورت می گیرد که فرد فوت کرده و فرزندان و وراث به دنبال کسب حقوق خود از فرد متوفی هستند. ما در این مطلب به مراحل و شرایط گرفتن انحصار وراثت می پردازیم.
مرجع صلاحیت دار صادر کردن گواهی انحصار وراثت
مرجع صلاحی که می تواند به صادر کردن گواهی انحصار وراثت بپردازد، دادگاه محصول سکونت متوفی است. پیش از این مرجع صالح صادر کننده گواهی انحصار وراثت دادگاه محل سکونت متوفی بود اما امروز شورای حل اختلاف این مسئولیت را برعهده گرفته است.
البته اگر محل سکونت متوفی نامشخص باشد، مسئولیت برعهده دادگاهی است که آخرین بار متوفی در آنجا سکونت داشته است.
بنابراین درصورتی که فرد چندین مکان را برای سکونت انتخاب کرده و آخرین بار در تهران سکونت داشته، دادگاه تهران باید به انحصار وراثت فرد موردنظر رسیدگی کند.
چه اشخاصی صلاحیت برای تقاضا گواهی انحصار وراثت دارند؟
اشخاصی نظیر وراث متوفی و سایر افراد ذینفع می توانند برای تقاضا گواهی انحصار وراثت به دادگاه مراجعه کنند. ناگفته نماند اگر وراث و یا ذینفعان چندین نفر باشند، تنها گرفتن یک گواهی کافی است.
مدارک لازم جهت تقاضا
*شناسنامه فرد متوفی و گواهی فوت آن
پس از اینکه فرد موردنظر فوت کرده و پزشک مرگ آن را تایید کرد، گواهی فوت توسط ثبت احوال تایید خواهد شد و صادر می گردد. در سوی دیگر شناسنامه فرد موردنظر نیز باطل خواهد شد و در نتیجه باید اصل گواهی فوت در کنار کپی آن را باید به دادگاه ارائه داد.
*استشهادیه محضر
اسامی وراث فرد متوفی باید در یک فرم خاصی که توسط دادگاه ارائه می شود، باید لیست گردد و سپس دو نفر غیر وراث که وراث را می شناسند، باید فرم را امضا کنند. گذشته از آن امضا وراث هم توسط اسناد رسمی تایید و گواهی به دادگاه ارسال شود.
*رسیدگی به گواهی مالیاتی
وراث پس از مرگ فرد متوفی باید لیست اموال منقول و غیرمنقول آن را به اداره دارای محصل سکونت تحویل دهند و رسیدی دریافت نمایند. سپس این رسید در کنار سایر گواهی به دادگاه ارائه می شود.
*کپی شناسنامه وراث
فرد متقاضی که به دنبال انحصار وراثت است باید در کنار شناسنامه خود، کپی شناسنامه وراث را کسب کرده و به دادگاه ارائه دهد. همچنین در کنار کپی باید اصل شناسنامه وراث نیز توسط یک مدیر دفتر دادگاه کنترل شود و این موضوع الزامی است.
*وصیت نامه
*دادخواست
پس از آن که مدارک فوق آماده شد، میتوانید دادخواست خود را به دادگاه تقدیم کنید تا سایر مراحل اداری سپری شود.
پس از تنظیم دادخواست و اجرا تشریفات دادرسی
دادگاه رسیدگی کننده پس از ملاحظه اسناد و مدارک تقدیمی، درخواست متقاضی را یک نوبت در روزنامه کثیرالانتشار یا محلی آگهی می نماید و هزینه نشر آگهی نیز به عهده متقاضی می باشد.
پس از انقضای یک ماه از تاریخ نشر آگهی در صورتی که معترضی نباشد، دادگاه با توجه به ادله و اسناد ارائه شده، گواهی انحصار وراثت، تعیین تعداد وراث و نسبت آنها به متوفی را صادر می نماید.
گفتنیست اگر معترضی وجود داشته باشد و اعتراضی اعلام شود، داده یک جلسهای برگزار کرده تا به اعتراض رسیدگی شود. حکمی هم که اعلام خواهد شد قابل تجدیدنظر است.
انسان را از مرگ گریزی نیست و البته تبعات حقوقی آن هم برای بازماندگان کم نیست و بخصوص اگر متوفی دارای دارایی بوده و بدهکار و یا طلبکار باشد مطابق قوانین کشور بایستی فوت متوفی به تأیید رسمی برسد و گواهی فوت صادر شود.
امروزه با یک پارچه شدن سیستم های ثبت احوال، دفاتر اسنادرسمی، دفاتر خدمات الکترونیک قضایی و غیره به محض اینکه کد ملی شخص فوت شده وارد می شود فوت یا عدم فوت مشخص خواهد شد. اگر فرد ایرانی در خارج از کشور فوت کرده باشد در گام اول بایستی فوت او در سفارت یا کنسولگری ایران در کشور محل فوت به تایید برسد.
وراث چه کسانی هستند؟
برخلاف بعضی کشورها که متوفی می تواند ورثه را خود تعیین و میزان سهم ایشان را مشخص کند مطابق قانون مدنی کشورمان و قواعد حقوقی، تعیین وراث و نحوه تقسیم ارث و وصیت از قواعد آمره است و همه را قانون مشخص کرده است و فقط این اجازه به متوفی داده شده است که نسبت اموال خود بتواند وصیت تملیکی کند. اقلیت های دینی شناخته شده و به رسمیت شناخته شده در قانون در مباحث ارث مطابق مقررات خود عمل می کنند اما تقسیم ارث و طبقات ارث ایرانیان شیعه چنین است:
ماده ۸۶۲ قانون مدنی: اشخاصی که بموجب نسب ارث میبرند سه طبقهاند:
۱) پدر و مادر و اولاد و اولاد اولاد.- همسر
۲) اجداد و برادر و خواهر و اولاد آنها- همسر
۳) اعمام و عمات و اخوال و خالات و اولاد آنها -همسر
خوب است بدانیم هیچ کس نمی تواند دیگری (یکی از ورثه) را از ارث محروم کند.
گواهی انحصار وراثت چیست؟
مرجعی که مشخص می کند ورثه مطابق قانون چه کسانی هستند شورای حل اختلاف آخرین محل اقامت شخص فوت شده است و گواهی که این شورا در خصوص اسامی وراث و میزان سهم آن از ماترک (ترکه) صادر کند. گواهی انحصار وراثت نامیده می شود.
گواهی انحصار وراثت را از کجا بگیریم؟
از شورای حل اختلاف آخرین اقامتگاه قانونی متوفی. آنچه اهمیت دارد اینکه محل فوت ملاک تعیین صلاحیت نیست بلکه آخرین اقامتگاه او تعیین کننده شورای حل اختلاف صالح است.
مدت زمان انحصار وراثت بعد از فوت
در قانون مدت مشخص با ضمانت اجرای الزام آوری در این خصوص نیست بنابراین بعد از فوت متوفی هر زمان بدون شرط مدت می توان برای گرفتن گواهی حصر وراثت اقدام کرد.
کاربرد و اعتبار گواهی انحصار وراثت چیست؟
وراث قائم مقام قانونی شخص فوت شده محسوب می شوند بنابراین برگه قانونی برای شناسایی ایشان بسیار اهمیت دارد. تمام ادارات دولتی و غیردولتی و دفاتر اسنادرسمی بوسیله انحصار وراثت است که وراث را شناسایی می کنند و تا زمانی که آن اخذ نشود امکان تقسیم ارث و تصرف حقوقی مثل اجاره یا فروش میسر نیست.
انحصار وراثت نامحدود چیست و انحصار وراثت محدود چیست؟
اگر اموال باقیمانده شخص فوت شده بیش از ارزش مبلغ 50 میلیون تومان باشد باید دادخواست انحصار وراثت نامحدود به شورای حل اختلاف داد تا بتوان از مزایای آن استفاده کرد و اگر متوفی کمتر از این مبلغ مذکور ماترک داشته نیاز به اخذ گواهی انحصار وراثت محدود است.
چند نکته مهم :
اگر متوفی مالی ندارد الزامی به گرفتن گواهی انحصار وراثت نیست.
اگر صرفا میخواهید که حقوق و مستمری را برای بازماندگان (ورثه دارای شرایط قانونی) برقرار شود صرف انحصار وراثت محدود کافی است.
فرق دیگر انحصار وراثت نامحدود و محدود اولاً در تشریفات صدور است زیرا شورای حل اختلاف اختلاف بایستی یک نوبت آگهی در روزنامه کثیرالانتشار محلی یا رسمی در خصوص اسم شخص فوت شده و وراث او چاپ کند که این الزام در انحصار وراثت محدود وجود ندارد ثانیاً پرداخت مالیات بر ارث در گواهی انحصار نامحدود الزامی است.
پس در جواب سئوال انحصار وراثت چقدر طول میکشه باید گفت که اخذ گواهی انحصار وراثت محدود حدود یک هفته تا 10 روز و در انحصار وراثت نامحدود حدود 40 تا 50 روز
نکته: شروع مراحل انحصار وراثت و ثبت دادخواست از طریق دفتر خدمات الکترونیک قضایی است و همانطور که گفته شد شورای حل اختلاف آخرین محل اقامت متوفی میتواند به دادخواست انحصار رسیدگی کند. خوب است بدانید از هر دفتر خدمات قضایی در هر کجا میتوان ثبت دادخواست کرد و لزومی ندارد به دفاتر نزدیک شورای حل اختلاف مراجعه کرد.